چوب و فلک در مکتب خونه و دلیل‌های استفاده از آن

این مقاله به بررسی دلایل رواج استفاده از چوب و فلک به عنوان ابزار تنبیه در مکتب‌خانه‌های سنتی ایران می‌پردازد. باورهای فرهنگی، فقدان روش‌های نوین آموزشی، ساختار سنتی مکتب‌خانه‌ها و پذیرش اجتماعی این روش‌ها از عوامل اصلی بودند. در نهایت، مقاله با اشاره به پیشرفت علم و تغییر نگرش‌ها، منسوخ شدن این روش‌ها و جایگزینی آن‌ها با رویکردهای تربیتی مدرن و مبتنی بر احترام را مورد تاکید قرار می‌دهد.

مکتبخونه

دلیل‌های استفاده از چوب و فلک در مکتب خونه‌های قدیمی ایران

مکتبخونه و چوب و فلک

 

مکتب‌خانه، چوب و فلک: درس‌هایی که با درد آموخته شدند

 

آیا تا به حال پای قصه‌های مادربزرگ‌ها و پدربزرگ‌ها نشسته‌اید؟ آنجا که از دوران کودکی، از اولین باری که بوستان و گلستان به دست گرفتند، حرف می‌زنند… و تعریف می کنند که چگونه برای یک حرف یا یک شیطنت کوچک، پاها به فلک بسته می‌شد.

قصه های مادربزرگ

چوب و فلک، نه صرفاً یک تنبیه، بلکه بخشی جدایی‌ناپذیر از ساختار نظام آموزشی ایران در گذشته بود. یک ابزار ساده که حکایت‌گر روزهایی بود که سوادآموزی با ترس گره خورده بود. اما چرا این چوب بلند و ترسناک این‌قدر رایج بود؟ چرا مکتب‌دارها (همان ملای ده یا شهر) آن را گوشه کلاس درس، جزو واجبات مکتب می‌دانستند؟

چوب و فلک تنها ابزار نظم در مکتب‌خانه‌های بی‌ساختار

تصور کنید یک اتاق ساده، اغلب تاریک و کوچک. اینجا مکتب‌خانه است. دانش‌آموزان (از چهار ساله تا نوجوان) روی نمد کهنه دور هم نشسته‌اند. این فضا هیچ شباهتی به کلاس‌های درس امروز ندارد.

 

مکتب خونه

 

نه ناظمی وجود داشت، نه بازرسی و نه حتی کتاب قانون مشخصی. تنها ابزاری که می‌توانست این جمعیت پرانرژی و ناهمگون را در سکوت نگه دارد، قدرت دیداری و روانی چوب و فلک بود.

ملا نمی‌توانست با هر خطا، ساعت‌ها با کودک حرف بزند. زمان کم بود و درس‌ها سخت. پس چوب و فلک، سریع‌ترین، قاطعانه‌ترین و ارزان‌ترین روش برای برقراری نظم بود؛ نظمی که با اولین ضربه ترکه، در فضای مکتب، حاکم می‌شد و نوید دهنده عواقب هر شیطنت کوچک بود.

تنبیه، به حکم رضایت والدین و فرهنگ عمومی:

شاید عجیب باشد، اما این فقط مکتب‌دار نبود که به چوب و فلک اعتقاد داشت؛ خانواده‌ها نیز از آن استقبال می‌کردند!

  • والدین، کودک را به مکتب‌خانه می‌فرستادند تا آدم شود، نه فقط سواد بیاموزد. آن‌ها رسماً به ملا اجازه تنبیه می‌دادند، چون باور داشتند: “گوشت مال شما، استخوانش مال ما.”
  • یک باور کهن وجود داشت که ترس از تنبیه، باعث می‌شود درس‌ها بهتر در ذهن به خاطر سپرده شوند. تنبیه بدنی نه زجر، بلکه نوعی سرمایه‌گذاری برای آینده فرزند تلقی می‌شد. چوب معلم یک گُل بود، نه خار، چون ثمره آن ادب و سواد بود.

از تکرار تا ترکه: چگونه ضعف آموزش، تنبیه را توجیه می‌کرد؟

مهم‌ترین عامل رواج فلک، ضعف متدهای آموزشی بود.

  • روش غالب تدریس، تکرار و حفظ طوطی‌وار دروس سنگینی چون بوستان و گلستان و صرف و نحو عربی بود. این نوع یادگیری برای ذهن کودک شش ساله ملال‌آور بود و به‌طور طبیعی، منجر به حواس‌پرتی و بازیگوشی می‌شد.
  • مکتب‌دارها، که خودشان آموزش رسمی برای چگونه درس دادن ندیده بودند، به جای به‌کارگیری روش‌های جذاب و بازی‌های آموزشی، ساده‌ترین پاسخ را انتخاب می‌کردند: تنبیه بدنی و بساط چوب و فلک!

چوب و فلک به زبان رسمی مکتب‌خانه تبدیل شد؛ زبانی که بر پایه ترس بود، نه عشق به یادگیری. این ابزار، یادآور عصری است که در آن، خطای آموزشی و انضباطی، مرزهای ظریفی داشتند و اغلب با یکدیگر اشتباه گرفته می‌شدند.

 

۱. باور غلط فرهنگی به ضرورت تنبیه بدنی

همانطور که دیدیم، اقتدار ملا و فقر متد آموزشی زمینه‌ساز بساط فلک بود. اما هیچ‌کدام به اندازه اعتقاد راسخ جامعه به ضرورت تنبیه بدنی، به چوب و فلک مشروعیت نمی‌بخشید. این فقط یک روش تربیتی نبود؛ یک باور عمیق فرهنگی بود.

در گذشته، مفهوم تربیت با امروز تفاوت بنیادینی داشت. تربیت نه بر اساس تشویق و همدلی، بلکه بر مبنای اطاعت محض و سرکوب شیطنت‌های کودکانه استوار بود.

الف) وکالت تام با یک جمله: «گوشت مال شما…»

والدین نه‌تنها با فلک شدن فرزند خود مخالف نبودند، بلکه رسماً به مکتب‌دار اجازه می‌دادند که هر کاری برای «آدم شدن» کودک لازم است، انجام دهد.

  • والدین، تعلیم و تربیت سخت را از دوش خود برداشته و آن را به عهده مکتب‌دار واگذار می‌کردند. از دیدگاه آن‌ها، سواد و ادب حاصل از این تنبیهات، ارزشی داشت که تحمل دردش را مجاز و حتی لازم می‌کرد.
  • برای بسیاری از خانواده‌ها، تنبیه بدنی نوعی تضمین بود که فرزندشان سفت‌وسخت تربیت شده و درس‌ها را جدی می‌گیرد. اگر کودکی درس‌خوان و مؤدب می‌شد، افتخار آن در مکتب خانهمستقیماً به جور معلم نسبت داده می‌شد.

ب) تقدیس درد در ادبیات عامه

این باور به حدی در تاروپود فرهنگ نفوذ کرده بود که به شکل ضرب‌المثل‌ها و شعرهای عامیانه درآمده بود:

  • «چوب معلم گُله، هر کی نخوره خُله!»: این مصرع، تنبیه بدنی را از یک عمل خشن، به یک عامل خوشبختی و کمال تبدیل می‌کرد. این باور، ریشه در این تفکر داشت که سختی کشیدن برای دانش‌آموزی، یک فضیلت است.
  • فلسفه حاکم این بود که «درس با ترس در ذهن می‌نشیند.» ترس از بساط چوب و فلک، نیروی محرکه‌ای بود که کودک را وادار می‌کرد درسی را که برایش سنگین و ملال‌آور است (مثل حفظ کردن متون ادبی و متون عربی)، با جدیت دنبال کند و بازیگوشی را کنار بگذارد.

مکتب‌دار تنبیه می‌کرد چون می‌دانست والدین او را تأیید می‌کنند، و والدین تأیید می‌کردند چون باور داشتند تنها از طریق درد اس که فرزندشان به سرانجام می‌رسد. این چرخه، چوب و فلک را به اصلی‌ترین ستون مکتب‌خانه‌های ایران تبدیل کرده بود.

 

 

اگر تصور می‌کنید که موافقت با تنبیه، یک ادعای صرفاً تحلیلی است، باید به خاطرات بزرگان و افراد آن دوران رجوع کنیم. بخش مهمی از مشروعیت چوب و فلک، نه از جانب ملا، بلکه از سوی والدینی صادر می‌شد که خودشان از این سیستم گذشته بودند.

 

در خاطرات بسیاری از ادبا و افراد تحصیل‌کرده دوره قاجار و پهلوی اول، این نکته بیان شده است که: والدین نه تنها تنبیه را ممنوع نمی‌کردند، بلکه آن را یک وظیفه برای معلم می‌دانستند.

  • اصرار والدین بر این بود که اگر فرزندشان درس نمی‌خواند یا شیطنت می‌کرد، معلم باید او را با چوب و فلک تادیب کند. این تنبیه، از نظر آن‌ها، همانند یک نیروی فشار بود تا کودک از زمان ارزشمند مکتب استفاده کند و مسیر آینده‌اش تضمین شود.
  • هدف والدین فقط درس خواندن نبود؛ بلکه عبرت گرفتن بود. تنبیه شدید یک کودک بازیگوش یا تنبل، درسی بود برای بقیه دانش‌آموزان و حتی خود آن کودک، تا به اهمیت جدی بودن در مکتب پی ببرد.
  • در آن فرهنگ، کسی که در مکتب سختی کشیده و چوب خورده بود، به نوعی سزاوار احترام بیشتری بود. گویی رنج فیزیکی، با خود اعتبار به همراه می‌آورد و گواهی بر جدیت در طلب علم بود.

 

2. نبود روش‌های تربیتی و آموزشی نوین

روزگاری بود که در مکتب‌خانه‌ها، نه سخنی از روان‌شناسی کودک در میان بود و نه مفهومی به نام روش تربیتی نوین. ملا، همان معلم و مدیر و ناظم مکتب بود؛ مردی که اقتدارش، ستون اصلی کلاس به شمار می‌رفت. در جهانی که هنوز علم تربیت و انگیزش شناخته نشده بود، نظم و سکوت، تنها نشانه‌ی موفقیت محسوب می‌شد.

هیچ‌کس نمی‌پرسید چرا کودکی شیطنت می‌کند، یا چرا ذهنش از شعر سعدی به بازی در کوچه می‌گریزد. «درک احساسات کودک» هنوز واژه‌ای غریب بود. راه گفتگو، به‌سادگی بسته می‌شد و جای آن را تهدید و ابزارهای تنبیه می‌گرفت. در نظر مکتب‌دار، خطا نیازی به فهم نداشت، بلکه تنها یک «نقص در ادب» بود که باید اصلاح می‌شد — و این اصلاح، اغلب از مسیر درد و ترس می‌گذشت.

در گوشه‌ی هر مکتب، چوب و فلک در کنار ترکه‌ی انار و خط‌کش چوبی آرمیده بود؛ ابزارهایی که همچون کتاب و دوات، بخشی از وسایل کار معلم به‌شمار می‌رفتند. گاه کودکی را به فلک می‌بستند و با ترکه به کف پاهایش می‌زدند، و بعضی وقت‌ها پاهای دانش‌آموز را از فلک باز نمی‌کردند تا درس عبرت بقیه هم باشد و نظم دوباره به کلاس بازگردد. این صداها، موسیقی تلخ روزهای آموزش بودند؛ نوایی که در ذهن نسل‌های پیشین ماند، تا آنجا که بوی مرکب و ترس از تنبیه، با هم در خاطرشان آمیخت.

شاید امروز برایمان عجیب باشد که چگونه درد و یادگیری، در یک جمله می‌گنجیدند، اما در آن دوران، چاره‌ای جز این نمی‌دیدند. مکتب‌دار باوری ساده داشت: «چوب معلم گُل است، نه خار؛ چون ثمره‌اش ادب و سواد بود.» و همین باور، تا سال‌ها زبان مشترک آموزش در ایران باقی ماند.

 

3. ساختار سنتی آموزش و نبود استاندارد

تصور کنید یک اتاق کوچک و تاریک، جایی که دانش‌آموزانی با سنین و سطوح متفاوت، روی نمدهای کهنه کنار هم نشسته‌اند. چهار ساله‌ها در کنار نوجوانان، و کودکان ابتدایی در کنار آن‌هایی که چند سال بیشتر درس خوانده‌اند. همه در یک فضا، با یک معلم که تنها ابزارش صبر، تجربه و گاهی چوب و ترکه است.

معلم، برای مدیریت این جمع ناهمگون و جلوگیری از هرج‌ومرج، چاره‌ای جز اتکا به روش‌های قهری و تنبیه نداشت. نبود استاندارد آموزشی، برنامه درسی مشخص و روش‌های مدون یادگیری، کار او را دشوارتر می‌کرد و هر روز، کلاس تبدیل به صحنه‌ای می‌شد که نظم و بی‌نظمی در نبردی بی‌پایان با هم درگیر بودند.

درس‌ها، اغلب به صورت حفظ طوطی‌وار و تکرار بی‌پایان بود. هر اشتباه کوچک، به سرعت با ترکه یا فلک پاسخ داده می‌شد و کودکان می‌آموختند که خطای خود را پنهان کنند، نه اینکه درک کنند. در چنین فضایی، یادگیری واقعی، جای خود را به تحمل و ترس داده بود؛ و کلاس، بیشتر از آنکه محیطی برای شکوفایی ذهن باشد، صحنه‌ای برای بقا در برابر قوانین نانوشته بود.

و با این همه، در دل هر ضربه‌ی ترکه و هر لحظه‌ی فلک، گاهی نگاه‌های کوتاه کودکان، شور و اشتیاقی خاموش برای یادگیری و فهمیدن را پنهان می‌کرد؛ خاطره‌ای که هنوز در ذهن نسل‌های بعدی باقی مانده است.

 

4. پذیرش و حتی تشویق والدین

شاید امروز باورش سخت باشد، اما در گذشته، والدین نه‌تنها با تنبیه بدنی مخالف نبودند، بلکه آن را نشانه دلسوزی و جدیت معلم می‌دانستند. کودک را به مکتب می‌فرستادند تا هم ادب بیاموزد و هم سواد، و باور داشتند که گاهی ترس و درد، بهترین معلم هستند.

این حمایت اجتماعی، معلمان را در استفاده از چوب و فلک جسورتر می‌کرد. در بسیاری از مکتب‌خانه‌ها، خانواده‌ها حتی از بازخورد مکتب‌دار استقبال می‌کردند و اگر کودکی تنبیه می‌شد، آن را به فال نیک می‌گرفتند. باور رایج این بود که «چوب معلم گُل است، نه خار»، چرا که ثمره آن، فرزند باادب و درس‌خوانده بود.

گاهی والدین با نگرانی نگاه می‌کردند، گاهی لبخند رضایت بر لب داشتند و گاهی حتی به مکتب‌دار یادآوری می‌کردند که فلک را برای درس عبرت بقیه به کار ببرد. این هم‌صدایی خانواده و معلم، قدرت تنبیه را مشروعیت بخشیده بود و کلاس مکتب را به فضایی کاملاً مبتنی بر نظم، ترس و احترام تبدیل می‌کرد.

 

5. کمبود امکانات و نبود جذابیت در آموزش

تصور کنید اتاقی کوچک و ساده، دیوارهایی کهنه و نور کم. در چنین فضایی، دانش‌آموزان کنار هم نشسته‌اند و هیچ وسیله‌ای برای آموزش جذاب یا بازی‌های آموزشی در دسترس نیست. نه کتاب‌های رنگی، نه تخته‌های آموزشی و نه ابزار کمک‌آموزشی؛ همه چیز محدود و ساده است.

معلم، با این محدودیت‌ها، راه دیگری برای جلب توجه و تمرکز کودکان نداشت. درس‌ها خشک و حفظ طوطی‌وار بودند و ذهن کودک به آسانی خسته می‌شد. هر جنب‌وجوش یا شیطنت کوچک، به سرعت با ترکه یا فلک پاسخ داده می‌شد، چرا که ابزار دیگری برای مدیریت کلاس موجود نبود.

کمبود امکانات، نه تنها یادگیری را سخت‌تر می‌کرد، بلکه شدت تنبیه و نظم مبتنی بر ترس را هم توجیه می‌کرد. کودکان با شور و اشتیاق خاموش، درس می‌آموختند، اما محیط آموزشی هیچ جذابیتی برایشان نداشت. کلاس مکتب، بیشتر شبیه صحنه‌ای بود که در آن صبر، تحمل و ترس، جای خلاقیت و بازی را گرفته بود.

 

مقایسه با آموزش امروزی

اگر امروز به کلاس‌های درس نگاه کنیم، تفاوت آسمان تا زمین با مکتب‌خانه‌های گذشته مشهود است. دیگر خبری از چوب و فلک نیست و صداهای ترکه در کف پاها، تنها یادگاری تلخ در خاطره نسل‌های پیشین‌اند.

مکتبخانه

امروزه با پیشرفت علم روانشناسی و علوم تربیتی، روشن شده که تنبیه بدنی نه تنها نظم کلاس را برقرار نمی‌کند، بلکه آثار منفی عمیقی بر روح و روان کودک بر جای می‌گذارد. اعتماد به نفس کاهش می‌یابد، اضطراب افزایش می‌یابد، پرخاشگری ممکن است بروز کند و گاهی حتی افت تحصیلی به دنبال دارد.

به همین دلیل، روش‌های تربیتی مثبت جایگزین تنبیه قهری شده‌اند؛ تشویق، گفت‌وگو، بازی‌های آموزشی و آموزش مهارت‌های اجتماعی اکنون ستون‌های اصلی یادگیری هستند. معلم امروز نه تنها آموزگار، بلکه راهنمای کودک در مسیر رشد و کشف جهان است.

با این تغییر، کلاس درس دیگر مکانی ترسناک نیست، بلکه جایی است برای شکوفایی ذهن، پرورش خلاقیت و شکل‌گیری شخصیت. کودکان امروز، به جای پنهان کردن اشتباهات خود از ترس، می‌آموزند که اشتباه بخشی از فرآیند یادگیری است و تجربه و خطا، مسیر رشد واقعی را می‌سازد

 

منابع پیشنهادی برای مطالعه بیشتر

کتاب «تاریخ آموزش و پرورش ایران» نوشته دکتر علی‌اکبر سیف

کتاب «یادداشت‌های مکتب‌خانه» نوشته جعفر شهری

مقاله «نقش مکتب‌خانه‌ها در آموزش سنتی ایران» در مجله مطالعات تاریخی

 

جمع‌بندی

استفاده از چوب و فلک در مکتب‌خانه‌های قدیمی ایران، نه صرفاً یک ابزار تنبیه، بلکه بازتابی از باورهای فرهنگی، ساختار سنتی آموزش، نبود امکانات و پذیرش اجتماعی بود. این ابزار ساده، حکایتگر روزگاری است که یادگیری با ترس گره خورده بود و نظم کلاس، بدون ترکه و فلک به سختی ممکن می‌شد.

امروزه، اما با پیشرفت علم روانشناسی، تربیت و آموزش، این روش‌ها منسوخ شده‌اند. جای خود را به شیوه‌های تربیتی مثبت، تشویق، گفت‌وگو و آموزش مهارت‌های اجتماعی داده‌اند؛ محیط‌های یادگیری که نه با ترس، بلکه با احترام و کنجکاوی کودک شکل می‌گیرند.

آگاهی از این تاریخچه، به ما یادآوری می‌کند که مسیر آموزش، همواره در تحول است؛ و به ما کمک می‌کند تا قدر آموزش مدرن و اهمیت احترام به حقوق کودک را بهتر بدانیم. همچنین تصویری از نسلی که با ترس و درد می‌آموخت و نسلی که با آزادی و خلاقیت یاد می‌گیرد، پیش چشم ما قرار می‌دهد و ارزش تغییر روش‌ها را روشن‌تر می‌سازد.

 

اگر علاقه‌مند به تاریخ آموزش و پرورش ایران هستید یا تجربه‌ای از مکتب‌خانه‌های قدیمی دارید، نظرات خود را با ما به اشتراک بگذارید!

 

پلاک مد، دنیای دانستنی‌های شیرین

  • مهم‌ترین باور فرهنگی که زمینه را برای استفاده از تنبیه بدنی در مکتب‌خانه‌ها فراهم کرد، چه بود؟
    باور رایج در آن دوران مبنی بر اینکه "تنبیه بدنی لازمه تربیت صحیح کودک است" و جملاتی مانند "گوشت و پوستش از شما، استخوانش از ما" که نشان‌دهنده پذیرش اجتماعی این روش بود.
  • چرا با وجود روش‌های تربیتی نوین امروزی، معلمان در مکتب‌خانه‌ها به تنبیه بدنی روی می‌آوردند؟
    در مکتب‌خانه‌ها، دانش و آگاهی نسبت به روانشناسی تربیتی و روش‌های انگیزشی امروزی وجود نداشت. معلمان برای ایجاد نظم و پیشبرد آموزش، ساده‌ترین و در دسترس‌ترین راه یعنی تنبیه بدنی را انتخاب می‌کردند.
  • ساختار آموزشی مکتب‌خانه‌ها چه نقشی در رواج تنبیه بدنی داشت؟
    حضور دانش‌آموزان با سنین و سطوح مختلف در یک کلاس کوچک و نبود برنامه درسی استاندارد، مدیریت کلاس را برای معلم دشوار می‌کرد و او را به استفاده از روش‌های قهری مانند تنبیه بدنی سوق می‌داد.
  • حمایت والدین از تنبیه بدنی چه تاثیری بر رفتار معلمان داشت؟
    پذیرش و حتی تشویق والدین نسبت به تنبیه بدنی، معلمان را در استفاده از ابزارهایی مانند چوب و فلک جسورتر می‌کرد، زیرا آن‌ها این کار را نشانه دلسوزی و جدیت خود می‌دانستند.
  • کمبود امکانات آموزشی در مکتب‌خانه‌ها چگونه به استفاده از تنبیه بدنی منجر می‌شد؟
    نبود وسایل کمک‌آموزشی و فضای مناسب برای فعالیت‌های متنوع، تمرکز دانش‌آموزان را کاهش می‌داد و معلم برای حفظ نظم و جلب توجه آن‌ها به تنبیه بدنی متوسل می‌شد.
  • مقاله چه دیدگاهی نسبت به استفاده از چوب و فلک در مقایسه با آموزش امروزی دارد؟
    مقاله با اشاره به پیشرفت علم روانشناسی و آموزش، تاکید می‌کند که تنبیه بدنی آثار منفی زیادی بر کودکان دارد و روش‌های تربیتی مثبت جایگزین آن شده‌اند.
  • چرا چوب و فلک به عنوان ابزار تنبیه در مکتب‌خانه‌ها انتخاب شده بود؟
    این ابزارها ساده، در دسترس و ارزان بودند. چوب به راحتی تهیه می‌شد و فلک نیز ساختار پیچیده‌ای نداشت. همچنین، این ابزارها به نظر می‌رسیدند که تاثیر فوری و قابل توجهی در ایجاد درد و ترس در دانش‌آموزان دارند، که از نظر معلمان برای برقراری نظم و واداشتن آن‌ها به درس خواندن مؤثر تلقی می‌شد.
  • تنبیه با چوب و فلک همیشه به دلیل درس نخواندن بود یا دلایل دیگری هم داشت؟
    دلایل تنبیه با چوب و فلک می‌توانست متنوع باشد. علاوه بر درس نخواندن و کوتاهی در انجام تکالیف، بی‌نظمی در کلاس، صحبت کردن بدون اجازه، شوخی‌های نامناسب و عدم رعایت قوانین مکتب‌خانه نیز می‌توانست منجر به تنبیه شود.

نتیجه گیری مقاله

در نهایت، بررسی دلایل استفاده از چوب و فلک در مکتب‌خانه‌های قدیمی ایران، تصویری واضح از تفاوت‌های بنیادین رویکردهای آموزشی و تربیتی گذشته با دوران معاصر را ترسیم می‌کند. باورهای فرهنگی، نبود دانش روانشناسی تربیتی، ساختار سنتی آموزش و حتی حمایت والدین، همگی در رواج این روش‌های تنبیهی نقش داشتند. خوشبختانه، با پیشرفت علم و تغییر نگرش جامعه نسبت به حقوق کودکان و شیوه‌های مؤثر یادگیری، امروزه شاهد جایگزینی روش‌های مبتنی بر احترام، تشویق و درک متقابل در نظام آموزشی هستیم. آگاهی از این گذشته به ما کمک می‌کند تا ارزش روش‌های نوین را بهتر درک کرده و در حفظ و ارتقای آن‌ها کوشا باشیم.
2.9 از 5 آیا این مقاله را دوست داشتید؟
7 رای
https://pelakemod.ir/?p=3744
کپی آدرس
شبکه های اجتماعی

نظرات کاربران

14 دیدگاه
  • پلاک مد کاربر
    2025-12-01

    موافقم بسیار تنبیه خوبی هست کافیه بچه درس نخون یکبار محکم فلک بشه تا هروقت خواست درس نخونه یاد درد کف پا ش بیفته و بخونه کاش الانم میشد با اجازه پدر مادرا بچه ها تو مدرسه بابت کار اشتباه تنبیه بشن

  • پلاک مد کاربر
    2025-11-16

    برای اینکه فرزندتنبل ویاخطاکار،ازدست پدرومادرش توی خونه تنبیه نشه!دلخوری(درمحیط خونه)پیش نیاد!به خاطرهمین بود که پدرومادرهاوخانواده هابه معلم های«وظیفه شناس،دل سوز ومتعهد»به عنوان آخرین راهکار،اجازه تنبیه بدنی راداده بودند!

    • مدیر سایت
      2025-11-16

      درست می‌فرمایید اما در همون زمان هم پدرها در خانه هم فرزندان خودشون و تنبیه می‌کردن، الان دیگه این روش های تنبیه منسوخ شدن و روش های کارآمدتر و علمی جایگزین تنبیه های بدنی شدن.

  • پلاک مد کاربر
    2025-10-20

    میشه لطفاً توضیح بدید چرا خانواده ها با چوب و فلک مخالفتی نداشتن و حتی این روش و چرا تایید میکردن؟

    • مدیر سایت
      2025-10-27

      بخشی که خواسته بودید به محتوا اضافه شد. هر پرسش دیگه‌ای باشه با افتخار و کمال میل پاسخگو خواهیم بود. با تشکر پلاک مد.

    • مدیر سایت
      2025-10-20

      چشم

  • پلاک مد کاربر
    2025-08-29

    دراین زمینه دررابطه بامدارس کره جنوبی،دراینترنت،یه تحقیق یاجستجوکنیدحتمااطلاع پیداخواهیدکرد،باتشکرازوقتی که با تحقیق کردن دراین موضوع اختصاص می دهید.تاببینیدجای شک ویاتردیدباقی نمونه که واقعاازهمین روش تنبیه سنتی ماایرانی هادرزمان مکتبخانه،حالادرمدارس مدرن درکره جنوبی هم اعمال واجراءمیشه!

    • مدیر سایت
      2025-11-16

      در این زمینه تحقیق کردیم و به این نتیجه رسیدیم که از سال 2010 تنبیه بدنی در مدارس کره جنوبی ممنوع شده و غیر قانونی هست. ولی اگر شما منبع معتبری دارید که به این موردی که فرمودید اشاره داره خوشحال میشیم که با ما به اشتراک بگذارید.

    • مدیر سایت
      2025-08-29

      قبول کنید واقعا تنبیه دردناکی هست. و قطعا درد زیادی در کف پاها ایجاد می‌کنه. و برای یک بچه غیر قابل تحمل هست.

  • پلاک مد کاربر
    2025-08-29

    پس چرادرمدارس کره جنوبی به پایتختی سئول،بعدازخودکشی یک معلم کره ای به خاطر توهین آزاروهنجارشکنی نسل جدید دانش آموزان کره ای،بعدهم تظاهرات معلمهابه همراه والدین درخیابانهای سئول،دوباره اختیار«تنبیه بدنی»به معلم‌های کره ای دادند؟واگرابن روش باعث آسیب های جسمی روحی میشود چراروش تنبیه بدنی درمدارس کره جنوبی،چوب وفلک هست؟

    • مدیر سایت
      2025-08-29

      اما اگر دلیل علمی و مورد تایید از نظر روانشناسی تربیتی وجود داره، خوشحال می‌شیم که با ما هم درمیان بگذارید. پاسخ‌های ما دلیلی بر مخالفت با نظر شما نیست، و برعکس نظر شما برای ما کاملا قابل احترام و ارزشمند هست.

    • مدیر سایت
      2025-08-29

      در این مورد ما هیچ اطلاعی نداریم. و اینکه در کره جنوبی همچنان دانش آموزان با چوب و فلک تنبیه می‌شوند الزاما دلیلی بر درست بودن و مورد تایید بودن این روش تنبیه نیست.

  • پلاک مد کاربر
    2025-08-29

    نظرم اینه:اتفاقاهمون معلم هاومدارس سابقی که سختگیری میکردندیابرای تنبیه چوب وفلك می کردندخیلی بهترازالان بود! حالاچرا؟وبه چه دلیل؟به استناددلایلی که توپیامهای بعدی به صورت جداگانه خدمتتون ارسال می کنم،ممنون ازانتشارپیامم.

    • مدیر سایت
      2025-08-29

      درود به شما نظر شما محترم هست و ممنون از شما بابت نظرتون در مورد این مقاله. قطعا روش‌ها نوین تربیتی می‌تونن جایگزین روش‌های سنتی بشن. چوب و فلک آسیب‌های جسمی و روحی بر کودکان داشته. ولی نظر شما برای ما قابل احترام و ارزشمند هست. و پاسخ ما هم دلیلی بر مخالفت با نظر شما دوست عزیز نیست.

نظرات کاربران

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

بستن
ورود و عضویت ورود و عضویت